شهادت شهید محراب
بمناسبت 23 مهر ماه سالروز شهادت پنجمین شهید محراب آیتالله اشرفی اصفهانی در سال 1361 بدست منافقان کوردل مختصری از زندگینامه و فعالیتهای آن شهید را در سه شب متوالی مطالعه کنیم.
در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر،عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند.بعداز ظهر همان روز علیرغم مخالفت فرماندهان،وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شد و پس از ورود به شهر،به مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافت و فرمود: "امروز یکی از روزهای مهم اسلامی و یومالله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود که بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم."
در شب جمعه هشتم مهر 1361 در منطقه غرب، عملیات مسلم بنعقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات کشوری و لشکری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یک لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظهای هم به استراحت نپرداخت. نزدیکیهای صبح بود که یک گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد.
فرماندهان جهت ترک آن محل اصرار کردند،اما ایشان نپذیرفت و گفت:"من از این محل نمی روم و آماده هرگونه مسئلهای هستم، زیرا خون من رنگینتر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم." سرانجام شهید محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم کرمانشاه کرد.
در پشت جبهه هم فعالیتهای چشگیری داشت که از جمله آنها افتتاح حسابی در بانک برای جمعآوری کمکهای نقدی به جبههها بود. حساب دیگری نیز جهت کمک به مهاجران جنگ افتتاح کردند. حساب دیگری نیز جهت بازسازی منطقه گیلان غرب که به استان کرمانشاه محول شده بود، اختصاص دادند.
شهید اشرفی اصفهانی به مسئله وحدت بین شیعه و سنی اهمیتی فوقالعاده میداد و اقدامات ایشان در این زمینه بسیار مؤثر واقع میشد.
آیتالله اشرفی اصفهانی پس از 80 سال زندگی پرافتخار و خدمت به اسلام و قرآن، توسط یکی از مزدوران آمریکا و منافقین کوردل،ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد و طومار زندگی پرافتخارش نه تنها بسته نشد،بلکه ورقی دیگر خورد و نامش در صحنه گیتی مانند خورشید برای همیشه می درخشد.
در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر،عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند.بعداز ظهر همان روز علیرغم مخالفت فرماندهان،وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شد و پس از ورود به شهر،به مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافت و فرمود: "امروز یکی از روزهای مهم اسلامی و یومالله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود که بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم."
در شب جمعه هشتم مهر 1361 در منطقه غرب، عملیات مسلم بنعقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات کشوری و لشکری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یک لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظهای هم به استراحت نپرداخت. نزدیکیهای صبح بود که یک گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد.
فرماندهان جهت ترک آن محل اصرار کردند،اما ایشان نپذیرفت و گفت:"من از این محل نمی روم و آماده هرگونه مسئلهای هستم، زیرا خون من رنگینتر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم." سرانجام شهید محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم کرمانشاه کرد.
در پشت جبهه هم فعالیتهای چشگیری داشت که از جمله آنها افتتاح حسابی در بانک برای جمعآوری کمکهای نقدی به جبههها بود. حساب دیگری نیز جهت کمک به مهاجران جنگ افتتاح کردند. حساب دیگری نیز جهت بازسازی منطقه گیلان غرب که به استان کرمانشاه محول شده بود، اختصاص دادند.
شهید اشرفی اصفهانی به مسئله وحدت بین شیعه و سنی اهمیتی فوقالعاده میداد و اقدامات ایشان در این زمینه بسیار مؤثر واقع میشد.
آیتالله اشرفی اصفهانی پس از 80 سال زندگی پرافتخار و خدمت به اسلام و قرآن، توسط یکی از مزدوران آمریکا و منافقین کوردل،ظهر 23 مهرماه 1361 در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد و طومار زندگی پرافتخارش نه تنها بسته نشد،بلکه ورقی دیگر خورد و نامش در صحنه گیتی مانند خورشید برای همیشه می درخشد.
- ۶۸۱
- ۲۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط